۱۳۹۳ اسفند ۲۷, چهارشنبه

برای رسیدن به آزادی و برابری و حاکمیت دمکراتیک کارگران پیش به سوی حزب و اتحادیه های سراسری کارگران

برای رسیدن به آزادی و برابری و حاکمیت دمکراتیک کارگران
پیش به سوی حزب و اتحادیه های سراسری کارگران

تشدید بحران ساختاری و فرو پاشی مناسبات اقتصادی و اجتماعی نظام سرمایه داری ایران و در نتیجه اعتلای جنبش انقلابی و همچنین خوف جمهوری اسلامی از حرکت های اعتراضی توفنده کارگران ، معلمان ، پرستاران و دیگر اقشار زحمتکش در متن ستم و نابرابری، جهت رسید به نان و آزادی و حاکیمت دمکراتیک شورایی کارگران،ضرورت طرح برنامه و عمل سازمان یافته را در حین کسب خواسته ها اولیه و روزمره در الویت وظیفه نیروهای انقلابی قرار داده است.
طبقه 14 میلیونی کارگران ایران با 50 میلیون خانوار بعنوان سمتدیده ترین بخش مردم  و همچنین نیروی اصلی تولید و ادامه حیات جامعه و تنها نیروی که توان بر قراری حاکمیت شورایی را دارد، که اکنون با بالا ترین آمار اعتصاب و مبارزه بار دیگر در تاریخ برای مقابله با دیکتاتوری و بهره کشی خود را بعنوان نیروی بالقوه نشان می دهد، که باید از طریق فعالیت سازمانیافته نیروهای انقلابی با برنامه ریزی و انتقال آگاهی و ایجاد انواع تشکل های  توده ای - صنفی در قالب سندیکا و فدراسیون و کنفدراسیون، سیاسی - انقلابی در فالب جبهه متحد کارگری، هسته ها و کمیته های انقلابی و حزب طبقه کارگر و شورا های کارگری سازماندهی شده و از نیروی بالقوه ، پراکنده و طبقه در خود به نیروی بالفعل، متحد و طبقه برای خود تبدیل شود، یعنی با ارتقاع آگاهی و متشکل در قالب یک طبقه به صورت همبستگی سراسری ( با دست یابی به وحدت و تشکیلات) آماده انجام وظیفه تاریخی - انقلابی خود شود.
اول - در حالی که :
اولا" : به عنوان نیروی اصلی تحت بهره کشی صاحب هیچ امتیاز و موقعیت مادی نیست، که او را به استبداد وصل کند، پس قاطع ترین و جدی ترین و پی گیر ترین نیرو برای سازمان دهی مبارز انقلابی می باشد،
ثانیا" : تنها نیروی است که آزادی وی مساوی با آزادی تمامی بشریت در مقابل استبداد و نابرابری است.
ثالثا" : بعنوان کلیت رهبری در جهت منافع مردم تنها نیروی پراتیکی و امکان کسب نیازهای جامعه در جهت تولید، خدمات و ارتزاق و بنا کننده جامع شورایی دمکراتیک است که در دخالت و اقدام مستقیم و مستقل اجتماعی و اقتصادی به عنوان عمل سیاسی توسط خود مردم  در جهت اصل اساسی  رشد اقتصادی و اجتماعی نیروی محرکه اصلی، ولی پنهان از دیده هاست.
بنا به دلایل فوق طبقه کارگر در نبرد بین جبهه ارتجاع و انقلاب هم به لحاظ اقتصادی - اجتماعی و هم به لحاظ تاکید و ترکیب بنیادی ترین مبارزات صف ارایی، ستون فقرات جنبش انقلابی می باشد. که بدون رهبری و پیشتازی آن هیچ انقلابی و هیچ اعتراضی پیروز نمی شود،(مانند انقلاب 57 و تمامی اعتراضات آزادی خواهی مانند بهار عربی از مسیر اصلی که شکستن و نابودی دیکتاتوری  و  بهره کشی و بر قراری حاکمیت مستقل مردم منحرف می شوند و گرفتار جنگ داخلی و برادر کشی و یا جنگ ارتجاعی در اشکال دیگر منجر شده و یا خواهند شد).
طبقه 50 میلیون کارگران ایران به عنوان گردانی از ارتش سمتدیدگان و کارگران جهان در مبارزه طبقاتی رهایی بخش خود باید با تکیه بر اصول بنیادی مبارزه از جمله نوشته شده در مانیفست کمونیست برای متشکل شدن، به عنوان یک طبقه در قالب حزب سیاسی ، اتحادیه و شورا، جهت در هم شکست ماشین سرکوب دولت سرمایه داری از طریق سازماندهی انقلاب و اعتصابات سراسری سیاسی برای ایجاد حاکمیت مستقیم شورایی خود عمل کند.
دوم - بقول مانیفست کمونیست پیوند کسانی که به درک نیاز و اداره و منافع کل جامعه و طبقه کارگر بر اساس آزادی آن بدست خودشان ممکن می باشد و یا به کلام زیبای گرامشی پیوند جنبش اگاهانه سوسیالیستی با جنبش خود به خودی کارگران لازمه پیروزی است،  بطور بنیادی و کاربردی با این روند طبقه کارگر ایران برای حرکت  در این مسیر رهایی بخش علی رغم بالاترین عامل مبارزه اقتصادی طی وجود ستم و نابرابری به دلایل زیر به مقصد مطلوب نمی رسد:
اولا" - گرفتار در درون نا اگاهی وپراکندگی است.
ثانیا" - شدت خفقان و سرکوب ابتدایی ترین و هر گونه اشکال سازماندهی و فعالیت طبقاتی، افزایش شکایت و بیکار سازی مخصوصا" کمک و خدمتی در شدت بخشیدن به فرقه گرایی ، دنباله روی و نظاره گری... است، تا زمانی که به موارد فوق غلبه نکند، نمی تواند با ایجاد تشکل های پایدار تا سقف حزب سیاسی، اتحادیه های سراسری،خود را از پراکندگی و بی برنامه گی نجات داده و در مقابل سیاست های برنامه ریزیی شده سرکوب های مادی و فکر دولت و احزاب سازمان یافته سرمایه داری مبارزه و مقاومت آگاهانه و سراسری کرده و خود را به عنوان یک طبقه مقتدر ظاهر سازد.
بنابراین در یک بحران هویت عمیق درجا می زند، برای طبقه کارگر در این بحران هویت کسب مطالبات اقتصادی و دیگر مطالبات طبقاتی و استقلال طبقاتی، صف مستقل و سازمان یابی در مبارزات کارگری جاری و کسب اقتدار، آگاهی، تشکل ،و استفاده از اسناد سازماندهی مبارزات طبقاتی در جهت تشکیل مستقل حزب و اتحادیه های سراسری ممکن نمی باشند، بنا براین قدم اول در جهت سازمان یابی باید غلبه بر بحران هوبت باشد.
تمامی پیشروان و فعالین و آگاه گران طبقه کارگر برای رسیدن به این سطح سازماندهی(غلبه بر بحران هویت مساوی است با بر قراری جبهه واحد کارگری ، ایجاد اتحادیه های سراسری  و حزب انقلابی طبقه کارگر ) باید از مسیری که با  مبارزه علیه انواع سوسیالیسم خورده بورژوای و غیر کارگری و اشکال فرقه های جدا و مانع از تحزب یابی واقعی و انقلابی و دنباله روان اکونومیستی، کارگر کارگری می گذرد ، حرکت کنند، که برای عبور از موانع فوق  باید در سه سطح عملی به یکدیگر دست اتحاد بدهند( در واقع این روند در درون یک دایره ارتقاع یابنده ممکن می شود یعنی برای عبور از موانع باید به سه سطح متشکل شدن و سازمان یابی دست بزنند و برای ممکن شدن سه سطح فوق باید از موانع گفته شده عبور نمایند بنا براین دست یابی به سه سطح فوق مستلزم عبور از موانع است و عبور از موانع مستلزم دست یابی به  سه سطح سازمان یابی فوق است یعنی هیچ کدام تقدم و تاخر نسبت به هم ندارند هر چه بیشتر متشکل شویم به همان میزان موانع کمتر می شود، یعنی رابطه معکوس با یکدیگر دارند ) سه سطح متشکل شدن مورد نظر عبارتند از :
الف - ایجاد حزب سیاسی برای سازماندهی انقلاب آتی کارگری،
ب - تشکیل جبهه متحد کارگری در جهت بهبود شرایط برای فروش بهتر نیروی کار در چهارچوب شرایط موجود در جهت :
1- ایجاد سندیکا و اتحادیه و فدراسیون سراسری برای رسیدن به دستمزد متناسب با تورم ، اشتغال دائم و ...
2- ایجاد کمیته های موقت سازمانده برای برگزاری مراسم ها و مناسبات مختلف مانند اول ماه مه و تظاهرات های سراسری و مسائل از این دستو
3- ایجاد کمیته دائم مانند کمیته امنیت شغلی در جهت پیوند مبارزات و مقابله با اخراج ها و سازماندهی و تدوین چهارچوب قانون کار مترقی و ...
ج - جبهه واحد سوسیالیستی در چهار چوب برنامه حداقلی نیروهای چپ مانند مطالبات بنیادین ،تجمع ، تشکل و غیره
تمامی رفقا و دوستان پیشرو باید بدانند اگر به موارد فوق عمل می شد تا کنون صد در صد به نتیجه رسیده بودیم،
 بدون درک تئوری سازماندهی و پیوند عملی با جنبش کارگری و اتحاد در کار و زندگی آنها و بدون همدلی و همسرنوشتی و یکپارچگی در هر سطحی از مبارزه و قبول اختلافات موجود در مبارزه فکری و بدون انتقال تجربیات و علل ادامه بحران هویتی و چگونگی ساختار کنونی نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.
پباید بدور از شعارها، پای کار عملی رفت، بطور مشخص در مورد مطالبات مادی و فعالیت عملی، با ایجاد فدراسیون سراسری، باید تمام تشکل های مستقل و موجود مخصوصا" در شرایط همبستگی تشکل ها و اعتلای جنبش و اعتصابات کارگری با میزان اعتراضات همسان شده وبا انتصاب شورای موسس در این مورد بطور  سازمان یافته و عملیاتی وارد کارزار شد.
رفقا : ما باید بدانیم بهترین جنبه فعالیت انقلابی - توده ای در تماس مستقیم با جنبش در حال مبارزه و جاری است، که این تماس و ارتباط باعث رشد و گسترش اعتراضات سراسری جنبش کارگری که ضرورت امروزی برای ورورد به دوره اعتلای انقلابی است، خواهد شد، که از اعتقاد به ضرورت و لزوم  رشد آگاهی و تشکل یابی است، که این موضوع را به مسئله مبرم و جیاتی تبدیل کرده است .
ثانیا" - تحرک و جا به جایی رشد یابنده بحران ساختاری سرمایه داری در سطح گسترده جهانی و رو شدن ماهیت ضد بشری سیاست های پیچیده احزاب و دولتهای سرمایه داری نه تنها در میان کارگران بلکه حتی در میان اقشار عمده خورده بورژوا نیز افشا شده و باعث پرتاب شدن انها به صفوف کارگران گشته و موقعیت انقلابی گری را در لایه های مختلف بشدت افزایش داده است.
ثالثا" - در شرایط تشدید بحران ساختاری سرمایه داری جهانی که ورود به شرایط بربریت یا سوسیالیسم را اجتناب ناپذیر کرده است، باید تجارب قوی جنبش کارگری - سوسیالیستی را در اشکال  مبارزه و ایجاد تشکل در بدترین شرایط ، و تجارب بسیار زیاد تشکل های سیاسی مانند احزاب سیاسی همچون حزب کمونیست، عدالت ، حزب توده و کمیته های انقلابی شهری و... یا مانند تجربیات کنترل کارگری در انقلاب 57  ، تجارب فدراسیون سراسری از سال 1296 تا سال 1332 و اشکال مخفی رهبری مبارزه ، تشکل ، اعتصابات سیاسی و صنفی که نه تنها باعث مستحکم شدن مبارزات شده بوده و می شوند، بلکه وضعیت را به سود مبارزات علنی و کمک در ورود به دوره اعتلا کرده و خواهند کرد،  را با جدیت و دقیق منتقل کنیم.
دقت داشته باشیم که در رابطه با انتقال تجربه انجراف فکری وجود دارد،با تکیه به خاطره شکست های گذشته اعتقاد دارد که نباید گذشته را به یاد آورد، و از این طریق با بهانه های مختلف از انتقال تجربیات بزرگ تاریخی جلو گیری می کنند، یا به بهانه اینکه مردم از گذشته مبارزات احزاب چپ دل خوشی ندارند، مانع از انتقال تجربیات گرانبهای کارگری می شوند.
بخش دیگر وظایف کارگران انقلابی و نیرو های سوسیالیستی با انتقال تجربیات گرانبهای بیان شده است تا از این رهگذر باعث جلو گیری از به انحراف کشانده شدن مبارزات طبقاتی شوند و نگذارند شکست های گذشته دوبار و چند باره تکرار شوند.

پیش بسوی برنامه ریزی سازماندهی حزب و اتحادیه سراسری کارگری

زنده باد انقلاب
زنده باد حاکمیت شورایی کارگران

زندان گوهر دشت
شاهرخ زمانی

27/12/1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر