۱۳۹۳ شهریور ۸, شنبه

پیام زندانیان سیاسی از گوهر دشت کرج



گرامی باد یاد سیمین بهبهانی

"مرا هزار امید است و هر هزار تویی"

سیمین بهبهانی یکی دیگر از شاعران مردمی ایران رخت بر بست و از میان ما رفت، او در دو نظام و با هر دو نظام ضد مردمی مبارزه کرد و همراه مردم و آزادیخواهان رزمید، و اکنون خون قلم خویش را که سلاح مبارزه اش بود ، به ما سپرد و رفت، سیمین با مهر و محبت برای مردم و خشم و کینه علیه ظالمان و ستمگران برای آزادیخواهان با کلمات سلاحی شعر گونه ساخت  و برای ما گذاشت و رفت.
پیام نا نوشته ی او به مردم ، به رزمندگان راه آزادیخواهی این است :
تا آنجائیکه ممکن بود در سنگر آزادیخواهی در کنار شما با شعرم ، با کلامم و با لحظه به لحظه نفسهایم و با قطره ، قطره وجودم زندگی کردم ، در رزم و بزم همراه شما زیستم، و امروز به رسم روز گار باید جای خویش به رزمنده ای تازه نفس بسپارم ، می دانم این سنگر هر گز بی رزمنده نبوده و البته هر گز بی رزمنده نخواهد بود، و اکنون شعر هایم ، خاطراتم و آرمانهایم را بعنوان سلاح رزم در میان شما همسنگران برسم یادگار می گذارم ، می دانم که ظالمان و شب پرستان، مرده خواران و مرده پرستان ، هوا خواهان آه و ناله، گریه گستران و عاشقان سیاهی، سینه چاکان اطاعت کورکورانه هنوز بر شما مسلط هستند، می دانم دشمنان شما را خوار و فقیر و غمگین می خواهند، یک چشم اشک و چشم دیگر غوطه ور در خون می خواهند، ناله به لب و بر سرکوبان ، پا برهنه آواره ی بیابان می خواهند.
 مردم : دشمن از غمگین و گریان بودن شما شاد و پیروز می شود، پس شما در این سنگر مبارزه یک راه بیش ندارید برای شکست دادن دشمن باید شاد و خندان باشید، نگذارید دشمن شاد شود، دست افشانی، شادی و پایکوبی شما زهری است بر جام دشمن که سلاسل از خون مردم سر میکشد، بیاید در آخرین نفسهایم با هم عهدی ببندیم، در پی رفتن من دست افشان، پایکوبان، شاد و غزلخوان باشید. ای مردم ، ای رزمندگان راه آزادی :

رزمتان بزم ، بزمتان رزم ، رزم و بزمتان پیروز باد.

سیمین شاعر مردمی از میان مردم رفت و مردم در مراسم او دست افشان و غزلخوان بودند و دشمن در حیرت و تعجب بود و در برنامه تلویزیونی از خود می پرسید ، اینها چرا بجای گریه دست می زنند؟ اینکه دشمنان حتی در لحظه مرگ و پس از مرگ نیز نتوانستند هواخواهان را به گریه وادارند یک پیروزی است، همان پیروزی که سیمین گفت نگذارید دشمن شاد شود، آری مبارزه هزاران شکل و روش دارد ، خنده، دست افشانی، پایکوبی و غزلخوانی یکی از بهترین اشکال مبارزه با دشمنان مرده پرست و شب پرست است.
نگذاشتند سیمین در کنار دیگر همرزمانش ، دیگر شاعران و هنرمندان به خاکسپرده شود ، چه باک؟ که در هر نقطه از خاک ایران ستاره ی خفته است، ستاره ای که دشمنان مردم حتی از جسد بی جانشان، از گور بی جسمشان ، از سنگ شکسته گورشان ، از گورهای بی نام و نشان ، از گلستانهای چون خاوران و... دائما" به خود می لرزند.
ما مرگ سیمین بهبهانی را به مردم ایران ، خانواده گرامی ایشان، به دوستانش و به هنرمندان ، بخصوص به کانون نویسندگان ایران تسلیت گفته و امیدواریم هنرمندان تازه نفسی جای رفته گان را پر کنند و سلاحها و پرچم های زمین گذاشته را بالای سر به اعتزاز در آورند، که این سنگر بی رزمنده نبوده و بی رزمنده نخواهد بود.

زندان گوهر دشت
شاهرخ زمانی
خالد حردانی

8/6/1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر